کاشان از شهرهای مرکزی ایران است که در جنوب کویر نمک و دریاچه قم و حدود 250 کیلومتری تهران قرار دارد. كاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است. بخل آسمان و بضاعت اندک زمین، موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است
کاشان از شهرهای مرکزی ایران است که در جنوب کویر نمک و دریاچه قم و حدود 250 کیلومتری تهران قرار دارد. كاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است. بخل آسمان و بضاعت اندک زمین، موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است. بنحوی که شرایط اقلیمی بر تمام شئون زندگی سایه افکنده ومعماری و بافت شهری نیز از آن بر کنار نمانده است. بادگیرها، اندرونی ها و آب انبارها و حیاطهایی بسیار پایین تر از سطح زمین و دالانهای سر پوشیده تنها بیانگر ستیز بی امان مردم قناعت پیشه کاشان با شرایط کویری و بادهای گرم موسمی است.
برخی آثار مکشوفه از تپه باستانی غرب کاشان یعنی سیلک بیانگر این نکته اند که مقارن حکومت حمورابی در بین النهرین این منطقه مقر قبایل کاسویا کاشو بوده که بعداً به کاسیان و کاشیان و بالاخره به کاشان مبدل شده است.
روایتی نیز هست که بنای این شهر به دستور زبیده همسر هارون الرشید بوده، لیکن چگونگی انتخاب این خطه کویری برای سکونت، همچنان در پرده ابهام مانده است. تنها شاید بتوان بدین باور متکی بود که کاشان امروز در زمانهای قدیم صورتی این چنین نداشته و خطه ای جانبخش و فرح انگیز بوده است. با دقت در متون تاریخی و سفرنامه های جهانگردان نشانه های بسیاری از سوابق تاریخی کاشان به عنوان تولید کننده پارچه های گرانبها بدست می آید.
امروزه بافندگان کاشان را می باید وارث بافندگان پارچه ها و منسوجات گلابتون و انواع مخمل یا اطلسد د وزی و تافته هایی دانست که سالها با نام پارچه های هرمزی، نام ایران را در دورترین نقاط دنیا بر سر زبانها جاری می ساختند. بدیهی است، حتی پیش از آنکه مارکوپولو در مسافرتش به ایران در قرن هفتم هجری توجهش بدین منسوجات جلب شود، بافندگان کاشانی به این حرفه اشتغال می ورزیده اند. شوالیه شاردن در ذکر مسافرتش درباره کاشان چنین می گوید: در هیچ نقطه ای از ایران بیش از این شهر و اطراف آن، اطلس و مخمل، تافته و حریر موجدار وزری ساده و گلدار و یا ابریشم مخلوط به زر و سیم بافته نمی شود.
آنتوان شرلی نیز به همین نکته معترف است. کارترایت از مبلغین مسیحی نیز که به سال 1600 میلادی به کاشان آمده، ضمن ستایش قالیها و قالیچه ها و کاشیها و ظروف چینی ، کاشان را مرکز معاملات این گونه اجناس می داند
مقارن با اوج گیری رنسانس در اروپا، در کاشان عصر صفوی قالیهای تولید می گردید که بخاطر زیبایی افسانه ای شان امروزه موجب شکوه و افتخار موزه ها و کلکسیونهای بزرگ شخصی می باشند. نوشته های قرن هفدهم و هیجدهم میلادی تصریح می کنند که کاشان مرکز بافت قالی درباری بوده و توسط شاه عباس کبیر (1628-1587 م) بنیاد گذاشته شده است و قالیهای ابریشمین نقره باف و زرباف که به نام قالی شاه عباس معروف است، به این محل نسبت داده می شود.
قدیمی ترین فرشهای متعلق به کاشان بر می گردد به فرشهایی که در قرن 11 هجری بافته شده. این فرشها عموماً دارای طرحهای گرفت و گیر و شکارگاه هستند و محل بافت آنها عموماً موردتردید قرار گرفته است اینکه آیا این فرشها متعلق به اصفهان، تبریز یا کاشان می باشد. نمونه مهم آن گروه متعلق به موزه فرش ایران است. که همتای آن در موزه متروپولتین آمریکا است، که حاشیه آن با نمونه موجود در موزه فرش ایران فرق می کند. بعد از این گروه از فرشها باید از فرشهای پولونز یا لهستانی نام برد که تعدادی از آنها نیز در کاشان بافته شده اند. که این فرشها عموماً دارای رنگ بندی سفارشی است. از اواخر قرون 17 و 18 تا اواسط قرن 19 خبری از فرشهای کاشان نیست.
120 سال پیش در کاشان مردی به نام حاج ملا حسن که با بانویی از اهالی اراک ازدواج کرده وارد کننده مرینوس منچستر بوده است، با رکود صنعت، پشمهای باقی مانده را توسط همسرش تبدیل به فرش نمود.
دومین گروه از قالیچه ها در خانه بروجردی و سومی در خانه طباطبایی که هر دو از تجار کاشان بودند بافته شدند.
کاشان با تولیدات قالی، که امروزه مایه افتخار موزه ها و مجموعه های خصوصی است، نقش بسزایی در تجدید حیات هنری ایران داشته است. درباره هنر فرشبافی در این شهر کافی است یادآور شویم که استاد کار قالی معروف شیخ صفی، استاد مقصود کاشانی بوده است.
بافت قالی معروف به شیخ صفی در تبریز، با توجه به عدم وجود امنیت در این شهر که بارها توسط عثمانیان مورد تاخت و تاز قرار می گرفت، تاآنجا که شش سال بعد از پایان یافتن بافت فرش (946 هجری/1539 میلادی) تبریز به تصرف ترکها درآمد، مورد تردید است. زیرا اگر این قالی در تبریز و هنگام تصرف این شهر بافته شده بود، گره ترکی در آن بکار می رفت، در حالیکه با گره فارسی بافته شده و اگر این نیز صورت نپذیرفته بود می بایست این قالی نفیس امروزه به جای آنکه در موزه ویکتوریا و آلبرت باشد، جزو غنایم عثمانیان در موزه استانبول می بود. البته این امر نیز امکان دارد که استاد مقصود کاشانی با صدها قالیباف برای احداث کارگاه قالیبافی سلطنتی به تبریز آمده و پس از اشتغال در تبریز و انتقال پایتخت، از تبریز به آنجا رفته باشد، لیکن درلا به لای صفحات تاریخ شواهدی در این مورد در دست نیست. حال اگر این فرشها در تبریز و قزوین تهیه نشده باشند، قالی اردبیل و قالیهای مشابه در کجا بافته شده اند؟ روی دیگر سکه را نیز نباید فراموش کرد که آیا لقب کاشانی به مناسبت تولد استاد مقصود در کاشان بوده است و یا اینکه تنها لقبی است که از نیاکان گذشته اش به یادگار مانده است.
کاشان نیز از دایره حوادث و بلایا و تهاجم اقوام و مهاجمان مغول و افغان هیچ گاه به دور نبوده است و صنعت فرشبافی در آن پیوسته دستخوش حوادث بوده است.متأسفانه بعد از این دوره قالیبافی مانند سایر مناطق از رونق افتاد. احیاء مجدد قالی بافی در کاشان تا حدود زیادی مرهون فعالیتهای حاج حسن – حاج محمد جعفر اصفهانیان و استاد حسین کاشی و از طرفی به علت بکار افتادن واحدهای نساجی ماشینی می باشد که تعدادی از بافندگان منسوجات این شهر را وادار به روی آوردن به قالیبافی نمود.
صرف نظر از جریانات فوق، زیانهای راهیابی ماشینهای نساجی به روستاها و پدیدار شدن پارچه های گوناگون ماشینی اروپایی و ورود بی رویه آنها، برای کاشان نیز کمتر از فتنه مغول نبوده است. در این میان تنها روستاهایی که از تجربیاتی در کار قالیبافی بهره مند بودند به دلایل خاصی آمادگی پذیرش آن را به عنوان رکن اساسی معیشت داشته اند و نقش عمده ای در این زمینه به عهده گرفته اند.
قالیبافی در کاشان به طور کلی شامل شهر کاشان و حومه، نطنز و جوشقان قالی است که گستردگی و وسعت آن حتی تا بعضی از دهستانهای گلپایگان، محلات، اردستان و اصفهان نیز امتداد می یابد.
شهر کاشان به عنوان محور اصلی نقش بسیار مهمی را در ارتباط با دیگر نقاط به عهده دارد، و به واسطه عواملی چند، بسیاری از تولیدات مناطق دیگر را جذب بازار خود می نماید.
این تولیدات را می توان در حالت کلی با توجه به نقشه و جزئیات فنی بافندگی آن به دو دسته کاملاً مجزا تقسیم کرد، که این تقسیم بندی عبارت است از تولیدات کاشان، نطنز و تولیدات جوشقان. زیرا در این منطقه دو نوع قالی کاملاً متفاوت بافته می شود: قالی کاشان با طرح و نقشه کاملاً متفاوت در کاشان و نطنز و دهات اطراف آنها و قالی جوشقانی با طرح و نقشه خاص محلی در سرتاسر جوشقان.
ساختار
در کاشان تار و پود از نخ پنبه ای است، و ابریشم فقط در قالیهای بسیار ظریف به کار می رود. برای پود زیر که ضخیمتر از پود رو است(پود زیر)، از دو نوع نخ کاشانی (اصطلاحاً شهری و اصفهانی) استفاده می شود. نخ اصفهانی کلفت تر از نخ شهری است، به نحوی که پود 10 لای اصفهانی معادل پود 12 لای شهری است. نخ شهری از نخ نمره 5 است و پود زیر متداول از 16 تا 24 لا دارد، 24 لایی را بیشتر در قالیهای 15تا20 رجی جوشقانی مصرف می کنند اما گاهی اوقات در قالیهای کاشانی هم پود 24 لایی به کار می رود.
قالی کاشان با یک نظر سریع هم از طریق بافت بسیار ظریف (گره با پرز کوتاه و ظریف) که جزئیات تمام نقشها را ظاهر می سازد و هم از طریق پشم بسیار عالی مرینوس آن که به سطح قالی یک حالت مخملی می دهد، قابل تشخیص است. بدون تردید استفاده از پشم استرالیایی توسط کسی انجام شده که اساس تولید فرش نوین کاشان را گذاشته و وارد کننده همین پشم و بنیان گذار بافندگی شهر بوده است.
علاوه بر آن بقیه پشمها از تولیدات گله داری های خراسان، آذربایجان، کرمانشاهان و تهران تهیه می شوند. سابقاً در کاشان قالیها و قالیچه های ابریشمی بسیار ظریف و همچنین فرشهای کرکی مرغوبی بافته می شد. ولی امروزه شهر قم در زمینه این فرشها بر این شهر پیشی گرفته است.
در قالی هایی که تا جنگ جهانی اول بافته شده اند، ارتفاع پرز عموماً کوتاه بوده است. برعکس، در بافته های جدید، پرز متوسط یا بلند را ترجیح می دهند. ظاهراً برای شستشوی شیمیایی،که رنگ ها را تخفیف داده و ملایم تر می کند، تناسب بیشتری دارد. در قالی های پشمی کاشان، بلندی پرز قالی متوسط است. در حالیکه در قالی های آران کاشان (نام روستایی که قالی ها در آنجا بافته می شوند) این پرز در بافته های متداول تر که دارای رنگ های ابتدایی تری نیز هستند، بسیار بلندتر است. در قالی آران کاشان، مثل قالیهایی که در نصیرآباد، بافته می شوند، گره های فارسی باف آن درشت تر هستند و در هر دسی متر مربع فقط 500 تا 1600 گره وجود دارد. در حالیکه در قالی بسیار قدیمی کاشان در هر دسی متر مربع 2500 تا 4800 گره داریم (حتی در بعضی قالی های ابریشمین، این تعداد به 8000 گره نیز می رسد). بعلاوه، گره جفتی، بیش از پیش در قالی های کاشان رواج پیدا می کند.
قالی های کاشان و قالی های آران کاشان، به استثنای قالی هایی که کلاً از ابریشم بافته شده اند، دارای یک بافت متراکم و ضخیم هستند در پشت قالی، پود دیگری را مشاهده می کنیم که نازک تر و جنس آن نیز پنبه ای است و رنگ آن آبی می باشد. بنابراین این قالی ها قطعاً پس از هر رج گره، دارای دو رشته پود می باشند که اولین رشته پود به صورت کشیده است و دومین رشته حالت شل و آزاد دارد.
قسمت گلیم بافت و بدون گره قالی را معمولاً فقط در یکطرف آن، در بالا یا در پائین مشاهده می کنیم. این قسمت گلیم بافت ازطریق عبور دو رشته نخ پشمی یکی به رنگ قرمز و دیگری به رنگ سبز به وجود آمده است، در حالیکه انتهای دیگر قالی دارای ریشه می باشد.
ویژگیهای فرش امروز کاشان بطور كلي عبارتند از:
داشتن زمینه لاکی با حاشیه سرمه ای. در بعضی از فرشها زمینه فرش که عموماً به رنگ بژ می باشد در حاشیه هم استفاده شده است.
داشتن رجشمار پایین (30 تا 45 رج).
داشتن ترنج لوزی شکل متمایل به بیضی.
داشتن اسلیمی های سفید رنگ در دور لچک و ترنج و حاشیه ها.
فرش کاشان ازلحاظ طراحی تحت تأثیر طرح گردان و لچک ترنج اصفهان می باشد ولی ظرافت و دقت اصفهان را ندارد و رنگ بندی پایین تری دارد (حداکثر 10 رنگ
طرحهای رایج
نقوش رایج قالی های کاشان عموماً ترکیبی از نقش های تزئینی بوده است، که از ترنج مرکزی چند قسمتی و لچک های مربوط به آن تشکیل می شده است همانطورکه در قالیهای ایرانی مرسوم است، ترنج مرکزی از تعداد زیادی ترنج متحد المرکز تشکیل یافته و ترنج میانی دارای حالت خاصی به شکل یک چلیپای ستاره ای یا شاخه شاخه است. در مقابل، حاشیه اصلی قالیها دارای نقوش درشتی است که به صورت دو برگ در دو طرف شاخه و با چهار نوع کوچکتر از همین نوع نقش حفاظت می شده اند. در روی زمینه و لچک های قالی، بازی ظریفی از ساقه های باریک و رشته های نرمی دویده و زمینه ای با نقشهای برگ خرما، گلهای ختمی، گلهای نیلوفر آبی، گلهای سرخ کوچک، برگهای نوک تیز و غیره پوشیده بوده و همه آنها به شیوه ای طراحی شده بودند که اندکی حالت هندسی شده داشته اند. این ویژگی آخر، پس از جنگ اول جهانی کلاً در این قالیها از بین رفته است. بنابراین طرح جدیدی را که در روی این قالیها ظاهر شده و مرکب از مجموعه گیاه سبز و خرمی است، در دور ترنج مرکزی می بینیم. در این دوره مثل تولیدات معاصر، ترنج تمایل به کوچک شدن دارد و مبدل به شکل بیضی می شود. در قاب اصلی حاشیه و در روی یک زمینه آبی دریایی، نقشی را می بینیم که از گلهای درشت و برگهای نخل زینتی تشکیل شده است و در لابلای آنها به تناوب گلهای کوچک قرار گرفته اند. این طرح از نقشهای قدیمی هراتی که آنرا مستوفی می نامند الهام گرفته شده است. معمولاً در این قالیها چهار یا شش عدد قاب حاشیه ای به اضافه یک لبه باریک، یعنی حاشیه ای که در کناره قالی قرارگرفته و فقط دارای یک رنگ آبی یا قرمز است وجود دارد.
قالیهای کاشان عموماً و بخصوص در ابعاد سجاده ای آن، گرایش به ترکیب نقش تزئینی که در بالا توضیح داده شده دارند. در قالیهایی با ابعاد متوسط و بزرگ، معمولاً زمینه عاری از ترنج وجود دارد و جای آن را به اسلیمی های گل داری داده اند که در تمام سطح زمینه گسترده هستند. نقش مشابهی نیز در قالیهای نادری که دارای زمینه سفید عاجی هستند دیده می شود. از طرف دیگر، در نوع سجاده ها، پاره ای از قالیها از نوع قالیهای نمازی، با نقش درخت زندگی کم نیست. این درخت از گلدانی بیرون آمده است که در پایه زمینه قرار دارد و خود درخت نیز تقریباً سر به قوس محراب می ساید. در قالیهای ابریشمین کاشان که محصول جدید هستند، معمولاً مجموعه تصاویر و حالت تصویرگری آن نسبت به سنت وفادار مانده است. برای همین است که خطر مواجهه با تصاویر نامناسب از کتابهای یا کارت پستالهای مصور و یا عکسهای اسکناس گرفته شده اند، وجود ندارد. در این قالیها اکثراً تصاویر پرندگان، چهار پایان، گیاهان، درخت زندگی، سوارکاران صحنه هایی از شکار، شکل موجودات اسطوره ای و یا افسانه ای مثل اژدهای پرنده، واق واق، درخت سخنگو که می دانیم در انتهای شاخه های آن سر یک حیوان وجود دارد دیده می شوند.
در سوابق تاریخی فرشبافی کاشان دیدیم که این حرفه در کاشان، ریشه در زمانهای دور داشته و علی رغم بحرانهای اقتصادی توانسته است، همچنان به بقای خویش ادامه دهد. در این روند درخواست بازارهای جهانی گاه اعمال کننده سلیقه خویش برای ارائه تولیدات با نقوش و ساختاری مخصوص بوده است در این راستا قالیهای اواخر قرن نوزدهم کاشان بواسطه بافت بسیار ظریف و پشم بسیار لطیف، به راحتی در اولین نظر قابل تشخیصند.
نقوش تزئینی مثل آنچه که مرسوم قالیهای ایرانی است مشتمل بر مدالیونی بزرگ در مرکز و لچکهایی در اطراف بوده است نقش مرکزی خود از چندین مدالیون متحدالمرکز تشکیل می شد. این نقش که بصورت نقشی ستاره ای (شبیه دانه برف) بود بوسیله لچک هایی در اطراف احاطه می شد و نقشهای اسلیمی و ختایی با تزئین زمینه و لچکها بدان حالتی پویا و زنده می بخشیدند و اینها همه دارای ترکیبی دقیق بودند که بعد از جنگ دیگر رعایت نشد و این حالت به نقوشی ساده و همگون در اطراف ترنج مرکزی تبدیل شد، و ترنج مرکزی نیز رفته رفته مانند نقوش امروزی کوچکتر شده و با پیوستن به دیگر اجزا، قالبی بیضی شکل را پذیرفت.
از طرح لچک ترنج سنتی کاشان (ترنج ظریف و کشیده به رنگ آبی سرمه ای که عیناً این رنگ در لچکها و حاشیه نیز تکرار شده) در یک زمینه لاکی رنگ و یا برعکس ترنج لاکی در متن سرمه ای در برخی از مراکز قالیبافی ایران مانند کاشمر، یزد، اردستان و همچنین کشور مصر تقلید می شود.
صرف نظر از طرحهای لچک ترنج و نقوش شاه عباسی و اصفهانی، طرح قالیهای ساروق مشتمل بر طرح گل و بوته با زمینه ای به رنگ سرخ، برای مدتها نقش قالیهای قدیمی کاشان را شامل می گردید.
– رنگ بندی
رنگ نقوش در قالیهایی که دارای زمینه سفید عاجی هستند، عموماً خاکستری، قهوه ای، توتونی، عاجی و سیاه است. و در قالیهای دارای نقوش هراتی موسوم به مستوفی که قبلاً به آنها اشاره شد رنگها دارای آن لطافت و ظرافت لازم نیستند و این امر بخصوص در قالیهای جدید مشاهده می شود. معمولاً در این قالیها دو رنگ مسلط وجود دارد که آبی و قرمز هستند (مایه های مختلفی از قرمز آجری) و موجب بوجود آمدن یکنواختی نسبتاً تیره ای در رنگ قالی می شوند.
علاوه بر موارد فوق در بازار، فرشی بنام کاشان پنج رنگ نیز عرضه می شود و همانطور که از معنی آن بر می آید در رنگرزی الیاف آن فقط پنج رنگ بکار رفته است. برخی از رنگهای فوق در گویش محلی واژه مخصوصی دارند. قسمتی از آنها به شرح زیر است: شکری (به رنگ کرم)، مله ای، ( رنگی است بین زرد و نارنجی و از مخلوط کردن نصف استکان رنگ زرد و چهار قطره سرمه ای به دست می آید. این رنگ به سکه ای نیز شهرت دارد)، دوغی ( صورتی پررنگ) و چهره ای که همان صورتی کمرنگ است.
– ابعاد
هر چند که در برخی مناطق کاشان صرفاً قالیچه بافته می شود با اینحال همچنانکه پیشتر نیز اشاره شد. در نقاط دیگری که با عنوان نقاط مختلط باف از آنها نام بردیم کلیه قطعها تولید می شود. آقای نصیری متذکر می شود:
قالی کاشان به استثنای قالی های کناره ای، تقریباً به اندازه سجاده و بزرگتر هستند این در حالیست که در دهات شرقی کاشان قالیچه های به قطع کمتر از یک متر مربع نیز بافتهمی شود
توزیع جغرافیایی
قراء و قصبات کاشان و نطنز، گرچه در فن بافندگی و نقشه تابع و دنباله روی کاشانند، لیکن با توجه به قطع نقشه و ظرافت، منطقه را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
نقاط قالیچه باف، به نقاطی می گویند که در آنها تا میزان 90 درصد قالیچه بافته می شود.
نقاط مختلط باف، به نقاطی اطلاق می شود که کلیه قطعها بخصوص ابعاد بزرگ، یعنی 3×2و بیشتر در آنها تولید می شود.
نقاط قالیچه باف:
نقاط “قالیچه باف” از دو حوزه تشکیل می یابند:
الف- حوزه اول، که شامل روستاهای کنار کویر در حاشیه کاشان است، که قسمتی از آن تا حسین آباد، از نظر اداری، جزء کاشان است، و قسمت دیگر یعنی باد و خالد آباد و اطراف آن، جزء شهرستان نطنز به شمار می روند. مهمترین مراکز قالیبافی این نواحی عبارتند از: قراءباد و ابوزید آباد. ظرافت قالیچه های این دهات بین 30 تا 40 رج در گره است و نقشه ها از ترنج، محراب، افشان، اسلیمی، دورنما، صورت و واگیره تشکیل شده است. در باد و خالد آباد و چند ده مجاور، از نقشه های کاشان نیز استفاده می شود. وجود دستگاه های جوشقانی نیز، به واسطه ازدواج و سکونت زنان جوشقانی در این ناحیه است که همراه شوهرانشان برای سکونت به “باد” آمده اند.
ب- حوزه دوم از منطقه قالیچه باف، کلاً در شهرستان نطنز واقع شده که مهمترین مرکز قالیبافی آن همان شهر نطنز است. نیمی از نقشه معمول در نطنز ترنج و محراب، و نیم دیگر به نقشه افشان و جوشقان و حاج خانمی اختصاص دارد که در کاشان معمول نیست. قمصر و گلستانه و گبرآباد نیز، گر چه جزء منطقه کوهپایه و به اصطلاح مختلط بافند، اما برخلاف مناطق دیگر به طور استثناء به بافت قالیچه اختصاص دارند. ناگفته نماند قسمتی از شهرستان نطنز نیز جزء حوزه بافندگی مختلط است که بعد توضیح داده خواهد شد.
نقاط مختلط باف:
روستاهای سراسر کاشان و بخشی از شهرستان نطنز، شامل نقاط “مختلط بافی” است، که همه نوع قطع و بخصوص قالیهای بزرگ از 3×2ذرع تا 4×5/3 ذرع و بیشتر از این تولیدی شوند.
قسمتی از شهرستان نطنز که جزء “بافندگی مختلط” است مرکب است از دهات شمال غربی نطنز که از “هنجن” شروع شده از یکسو به “بیدهند” و “فریزهند” و از سوی دیگر به “ابیانه” می رسد.
علاوه بر روستاهای اطراف کاشان و شهرستان نطنز در دو منطقه جغرافیایی دیگر که از لحاظ اداری به کاشان وابسته اند می توان نمونه های قالی کاشانی را سراغ گرفت این مناطق قالیبافی عبارتند از: آران و بیدگل و منطقه کوهپایه و ابیانه.
آران و بیدگل:
اهالی آران و بیدگل در شمال کاشان تا قبل از جنگ جهانی اول، قالیبافی را به عنوان حرفه اصلی دنبال می کردند، لیکن در جوار آن به “شعر بافی” نیز اشتغال داشتند. بعد از جنگ دوم جهانی و تأسیس کارخانجات ریسندگی و بافندگی و رکود پارچه بافی، توجه اهالی به قالی بافی بیشتر جلب شد. آران و بیدگل به واسطه داشتن بسیاری از عوامل بافت قالی )نقشه کش، پشم فروش، رنگرز و چله دوان) تعداد بسیاری از کارگاههای متعلق به تکبافان را در خود جای داده است.
بخشی از خامه مصرفی در آران وبیدگل، به وسیله اهالی و با وسایل دستی تولید می شود و به واسطه کاربرد مخلوطی از خامه ها جنس آنها مرغوب نیست. از آنجا که بالنسبه درشت باف نیز هست ظرافت قالیهای این بخش معمولاً بین 20 تا 30 رج در گره در نوسان است. قالیهای بارجشمار بیشتر 35-40 متعلق به شرکت فرش است.
قالیهای آران با بافتی فشرده مشخص هستند . نقشه قدیمی آران در طرح لچک ترنج با متن قرمز آجری بوده که در آنها ترنج و حواشی به رنگ آبی سیر خودنمایی میکرد لیکن نقشه متداول و رایج آران و بیدگل نقشه های شهری کاشان است. نقشه معروف به شمس یا درباری در این منطقه بیشتر رواج دارد. قراء نوش آباد و نصر آباد در مجاورت آران به تندبافی و خوب بافی مشهورند و از نظر بافندگی منطقه خوبی به شمار می آیند.
نقشه ای که در نوش آباد عمومیت یافته، ترنج و محراب نامیده می شود، که آن را اقتباس از آثار معروف به نصرالله خان، همدوره میرزا عباس صانعی می دانند و بعضی را عقیده بر این است که این نقش اززمان صفویه رایج شده و تقلیدی از تذهیب پشت جلد کتابهاست. نقشه افشان نیز که کپیه اش از اصفهان و کاشان خریداری می شود، در محل متداول است و اهمیت زیادی را دارا نیست.
منطقه کوهپایه:
کوهپایه منطقه وسیعی است که حومه و دهات کاشان را در بر می گیرد. شمال غربی آن را دهات قه، رهق، ازناوه، و حدجنوبی آن را قهرودوبرزک، وحد شرقی و شمال شرقی آن رارم دشت، وجزه، فین و راوند، و حد غربی آن را دهات مزوش و قالهر تشکیل میدهد. قالیهای تولیدی در این منطقه به اندازه های 3×2 و بیشتر است. قالیهای راوند و طاهر آباد در منطقه کوهپایه، با بافت نقشه کاشان و نقشه معروف به برگ موی به بافت خوب مشهورند. همان طور که قبلاً اشاره شد قمصر، گلستانه و گبر آباد گرچه درمنطقه کوهپایه اند (منطقه مختلط باف)، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها قالیچه بافند. در فین و منطقه وسیع کوهپایه انواع نقشه ها، مثل شاه عباسی و غیره بافته می شود. ظرافت قالیهای این منطقه معمولاً بین 30 تا45 رج در گره است، و نقشه های مورد استفاده به طور کلی 3/1 ترنج و محراب و3/1 دیگر افشان و اسلیمی وبقیه شامل نقشه های دیگرند. رنگ زمینه نقشه ها نیز،بنا به درخواست بازار در تغییر است.
ابیانه:
ابیانه در منتهی الیه شمال غربی نطنز می باشد، گر چه در منطقه مختلط باف قرار دارد، اما از این قاعده مستثنی است. زیرا قالیهای بافت این منطقه دارای نقشه جوشقانی است. بافت قالی و نقشه جوشقانی گویا به همت مردی از اهالی کامو که حدود یک قرن پیش در ابیانه ساکن بوده است در آنجا رایج گردیده است. مصرف خامه در ابیانه بیشتر دستریس بوده، و اکثراً از پشم بومی تهیه می شود. ظرافت قالیهای ابیانه بین 20 تا 25 رج در گره است.
– وضعيت فعلی
امروزه خشکسالی مکرر زمین آن چنان به قالیبافی کاشان وسعت بخشیده که تنها شاید یک هشتم کل دهات و قصبات آن در امر قالیبافی شرکت نداشته باشند، که آنها هم از جمله نقاط کم جمعیت و یا خالی از سکنه اند و این امر، شمار بسیاری از ساکنان منطقه را چه مستقیم و چه غیر مستقیم باتوجه به مشاغل گوناگون وابسته نظیر حلاجی، ریسندگی، چله کشی،
نقشه کشی در بر می گیرد.
امروزه کارگاههای قالیبافی درکاشان صرف نظر از آنکه بوسیله تک بافان و کارفرمایان اداره می شود، خانه های مسکونی در شهرها و روستاها را هم در بر می گیرد. معمولاً در هر خانه بیش از یک تا دو دار بیشتر نیست. ظرافت قالیها از 28 تا 80 رج در گره تغییر می کند و قالیهای بسیار ظریف از ابریشم بافته می شوند. دختران و زنان کاشانی در بافت قالیها نقش بسزایی را ایفا می کنند، لیکن شمار مردانی که به لحاظ بیکاری از این طریق ارتزاق می کنند نیز کم نیستند.
مرکز فروش بیشتر تولیدات، بازار کاشان است. انجام معاملات معمولاً بر مبنای ذرع یا 104 سانتیمتر است و پرداخت دستمزد براساس ذرع 40 رجی و یا قواره (قالیچه) صورت می گیرد.